توقعات از نما (نما بعنوان معرف ۲) – نمای کامپوزیت

توقعات از نما (نما بعنوان معرف ۲) – نمای کامپوزیت

انقلاب صنعتی و رشد سریع جمعیت شهرها، باعث گردید تا تولید انبوه جایگزین تولید دستی گردد. در شرایط جدید، دیگر مشتری مشخصی قابل شناسایی نبود که نما بتواند معرف وی باشد. لذا نمای می‌بایستی معرف فونکسیون و بعدها سازه ساختمان گردد. جالب توجه آنکه تا اواخر سال‌های بیست قرن بیستم، از سالیوان گرفته، تا گروپیوس و رایت، از واژه فونکسیون، آنچه امروز از آن مستفاد میگردد نبود، بلکه جوهر یا ماهیت یک پدیده را معنی میداد. آن‌ها جوهر یا ماهیت یک ساختمان را محتوای آن می‌پنداشتند که فرم می‌بایست از آن تبعیت کند. با شیوع پراگماتیسم آمریکایی به مدت چهل سال ” عملکرد” تبدیل به یک ضابطه علمی برای نمای ساختمان شد. با توجه به نظریات لوکوربوزیه و عدم تبعیت از کانسپت‌های زیبایی شناسانه، توجه نسل بعدی معماران به پلان داخل ساختمان معطوف گردید.

البته بعدها و برخی از پیشگامان معماری نوگرا مانند اریش میندسون عناصر فضایی را در نمای ساختمان وارد کردند. مانند نوارهای افقی در نما در جهت تاکید بر نماد تساوی و دمکراسی و یا نوارهای عمودی با تاکید و تقابل با ساختمانهای کلاسیک و یا کشیدگی احجام جهت توسعه معنایی حاملین ضرب آهنگ کلانشهر نوین(خودرو).

تبعیت فرم از سازه نیز با توجه به تغییرات و تحولاتی که در زمینه مصالح ساختمانی موجود آمد مبنای تغییرات جدی در پارادایمهای نما شد. در دهه شصت میلادی، دهه اعتراض جامعه شناسان و روان شناسان به نابسامانی مناظر شهری بود، اعتراضاتی که در دهه‌های بعد موجب تغییرات در پارادایمهای طراحی نما شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *